معنی نوعی هنجاری مادرزادی

فارسی به عربی

هنجاری

حاله طبیعیه


نابه هنجاری

شذوذ

لغت نامه دهخدا

مادرزادی

مادرزادی. [دَ] (ص نسبی مرکب) منسوب به مادرزاد. حالت و کیفیتی که در هنگام تولد وجود دارد. مقابل عارضی: اندر طفلی تری مادرزادی فزون باشد و اندر پیری تری مادرزادی سخت کم باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و فربهی که مادرزادی باشد سردی و تری بر مزاج غلبه دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و رجوع به مادرزادی شدن شود.


مادرزادی شدن

مادرزادی شدن. [دَ ش ُ دَ] (مص مرکب) بر حالتی شدن که بر وقت ولادت بوده است. (آنندراج). بازگشتن به حالت و کیفیتی که درحین تولد داشته اند. سالم و تندرست شدن:
آن آب و هوا کند علاجت
مادرزادی شود مزاجت.
خاقانی (از آنندراج).


نوعی

نوعی. [ن َ / نُو] (ص نسبی) منسوب به نوع. مقررشده برای نوع. (ناظم الاطباء). مربوط به نوع: صورت نوعی. حرکت نوعی. (فرهنگ فارسی معین): من ِ نوعی.

فارسی به آلمانی

نابه هنجاری

Abnormalität [noun]

واژه پیشنهادی

مادرزادی

ذاتی

فطری


از بیماری‌های مادرزادی قلبی

نقص مادرزادی قلب

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

نوعی هنجاری مادرزادی

672

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری